آرشیدای گلم
شب یلدای ما سال گذشته به قدوم آرشیدا خانوم ، خورشید آریایی درخشان، روشن و منور شد.
آرشیدای ناز دختر خاله محمدرضا و فاطمه خانومه که من نمیتونم بوسش نکنم،فشارنش ندم، گازش نگیرم . چرا؟ بهت می گم:
چشاش قشنگه آرشیدا
خودش قشنگه آرشیدا
سفید.برفی خاله
چه گده.گشنگه آرشیدا
وقتی نگاهش می کنی
موهاشو نوازش می کنی
یه نیم نگاهت می کنه
خودشو تو دل جا می کنه
از غاغان غوغونش که نگو
شعر می گه . قصه می گه
حرفهای سربسته می گه
حالا تو بگو.چی کار کنم
چطوری من بوس نکنم. فشار ندم. گاز نگیرم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی