محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

آقا محمدرضا و فاطمه خانم نفس مامان و بابا

سلام

امروز بعد از مدتها به وبلاگتون سر زدم. گلای قشنگ زندگی من، امید فرداهام ، حس غزلهام دوستتون دارم. سال گذشته تو همین روزا بود که دیگه مطمئن شدیم یه نی نی به جمع خونواده ما اضافه می شه. دو روزه مامانی داره می یاد اداره مامان مهربونم قبول کرده یه مدتی شما دو تا رو نگهداره . با اینکه براش سخته ولی من خودخواهانه ازش درخواست کردم . مامان و بابای خوبم . من صد سالم هم بشه باز پیش شما بچه ام و بچه فقط زحمته . قربونتون برم.  
19 خرداد 1393