محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

آقا محمدرضا و فاطمه خانم نفس مامان و بابا

مشاغل آینده محمدرضا خان

1392/4/2 14:48
نویسنده : مامانی
150 بازدید
اشتراک گذاری

چوپان:

اول می رم دکتر می شم یعنی جراح مغز بعد می رم توی کوه چوپان می شم، چوب هم دارم مامانی

 

مار گیر:

مامان می خواهم برم کوه یه مار قرمز بگیرم بعد از پوستش یه کفش برای خودم درست کنم و بعد یه کفش پاشنه بلند مهمونی برای تو و با یه کفش معمولی .

بعد مردم که کفش منو ببینن می گن آقا برای بچه ماهم بدوز بعد من برای اونا هم می دوزم بعدش مغازه می زنم و (چشمات برق زد و با هیجان گفتی) بعدش ما پولدار می شیم مامان.

 

ماهیگیر:

مامان به بابا بگو برام یه مغازه بخره می خوام برم از رودخونه ماهی بگیرم، کوچول مچولهاشو می ذارم تو آکواریم و می فروشم، بزرگهاشو خرد می کنم و به مردم می فروشم تازه چندتا خرگوش می ذارم تو قفس جلوی مغازه ولی اونارو به مردم نمی فروشم مال خودمن فقط ،می تونن نگاهشون کنن(قربونت برم که به فکر جذب مشتری و اینام هستی).

خلاصه مادر نمی دونم بالاخره با این تفاسر می خوای چه کاره بشی ولی الان می خوام بیا دنبالت مهد تا بعد که برات باز هم بنویسم.

دلیل تپش قلب مادر تو هستی محمدرضا

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)