محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

آقا محمدرضا و فاطمه خانم نفس مامان و بابا

می گن تو روز بارونی دعاها مستجاب می شه

1390/8/29 10:53
نویسنده : مامانی
165 بازدید
اشتراک گذاری

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد

آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد
پایین بیا خورشید پشت ابر غیبت
تا قبل از آنکه کار ما بالا بگیرد
آقا خلاصه یک نفر باید بیاید
تا انتقام دست زهرا را بگیرد

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد


من گریه میریزم به پای جاده ات تا
آیینه کاری کرده باشم مقدمت را
اول ضمیر غائب مفرد کجایی
ای پاسخ آدینه های پر معما
حتمی بی چون و چرا برگرد شاید
راحت شویم از دست اما و اگر ها
آقا نماز جمعه این هفته با تو
پای برهنه آمدن تا کوفه با ما


آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد


پایان شبهای بلند انتظاری
آیا برای آمدن میلی نداری ؟
من نذر کردم خاک پایت را ببوسم
آیا سر این بنده منت میگذاری
من دل ندادم تا که روزی پس بگیرم
میخواستم پیشت بماند یادگاری

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

محیا عظیمی
1 آذر 90 8:57
قبول باشه