محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

آقا محمدرضا و فاطمه خانم نفس مامان و بابا

دیدگاه محمدرضا در مورد افراد

1390/12/16 8:11
نویسنده : مامانی
211 بازدید
اشتراک گذاری

افراد از دید محمدرضا

آقاجون: آقاجون پسته

عزیز: عزیزم گفته آزادم هر کاری کنم

دایی محمود: دایی ددری

دایی محمد: دایی ژله و دایی آب جوش(نسکافه)

بابایی: بابایی، خرید، آخ جون

عمو مرید: عمو ماهیگیری

عمو قاسم: عموی منه

خاله جون: عشق منه و هرچی پوستر و عکس زیبا( خاله جون منه)

خاله زهرا: خاله غذای خوشمزه فقط برای من بیار

خاله زیبا: مامان امیرعلی

عمه ژیلا: همه جیلای منه

مادر بزرگ: مادر بزرگ کرمانشاهی

مامانی: دوباره کجایی، هیچ وقت نیست، صبح نمی ری اداره

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان صدف
16 اسفند 90 8:58
این خاله جون که گفتی همون دوست جون مهربون و خوش خبر منه دیگه


بله درست حدس زدید خودخودشه.
مامان پارسا خان
16 اسفند 90 22:51
بابا حسودیم شد چقد خاله عمه دایی...
منم میخوام


خواهر نصفشون تو کرمانشاه هستن ماهم سالی یکی دوبار می تونیم ببینیمشون
خاله محمدرضا
17 اسفند 90 10:54
سلام خوبید؟ محمدرضا هم عشقه منه دو شنبه ای خونه عزیز اینا اینقدر بوسش کردم یه ذره دلم خنک شد خوب از بس دلم واسش تنگیده بود، یه بارم که اون بوسم رو پاک کرد عصبانی شدم و لپش رو گاز گزفتم که نتونه پاکش کنه. از همین الان دلم واسش تنگ می شه خوب محمدرضا رو نبرین کرمونشاه مگه چی میش؟؟؟؟؟؟؟؟