محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

آقا محمدرضا و فاطمه خانم نفس مامان و بابا

خونه عزیز اینا

1390/10/19 13:54
نویسنده : مامانی
160 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مامان ، نفسم ، عشقم

یه ماه که سرم شلوغه و نتونستم مطلبی برات بنویسم ، حتی برای با تو بودنم وقتی نداشتم.

اما این ذره ای از عشق من به تو کم نمی کنه .

قربونت برم ، مامانی الان دلم می خواست پیشم بودی برام قصه تعریف می کردی یا از سرو کولم بالا می رفتی ، از طرفی خیالم راحته چون پیش عزیزجون بهت خوش می گذره تازه ساحلم پیشته .

عزیز شب می گفت خونه رو براش جمع می کنی البته هرچی لباس هست از کشوها می ریزی بیرون بعد می بری می ریزی تو ماشین لباسشویی یا پشت کمد .

راستی کارهای خطرناک هم که می کنی تو انباری عزیز اینا چی کار داشتی اصلا چطوری رفتی اون بالا

چرا به وسایل دایی دست می زنی .

شکلات خور هم که شدی دیگه

دیشب دلت هوای بابایی رو کرده بود اونم دلش برای تو خیلی تنگ می شه ولی سختشه شب خونه عزیز اینا بمونه و دوری تو رو به خاطر راحتی تو تحمل می کنه.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان دانیال
26 دی 90 8:56
خدا این عزیز ها رو برای نی نی های ما حفظ کنه.



انشاالله
مامان پارسا
26 دی 90 14:02
سلام
مامان محمد رضا خیلی وقته نیستی کجایی
از وقتی که حمد رضا رو مهد نمی آری دیگه به وبلاگش هم سر نمی زنی


آره آخه دلتنگیم بیشتر می شه