محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

آقا محمدرضا و فاطمه خانم نفس مامان و بابا

من علی یم

1390/10/27 11:10
نویسنده : مامانی
172 بازدید
اشتراک گذاری

نفس حالت چطوره

این روزا که عزیزجون مریضه، پیش بابایی هستی، منم که یه خط درمیون مرخصی می گیرم .

با اینکه خدایش بابایی برات وقت گذاشته شهربازی می بره باغ وحش می بره خلاصه دوتای بی من حالشو می برید!!!؟ ولی بازم دلم راضی نمی شه.

عشقم تازگی هم که می گی به من بگو علی من بابایی هستم و اون (بابایی) پسرمون محمدرضاست.

قربونت برم که پا می شی به بابایی می گی پسر خوبی باش گریه نکن من دارم می رم سرکار تا برات پاستیل بخرم. بعدش هم می ری مثلا لباس می پوشی و تا در ورودی خونه می ری بعد برمی گردی  می گی خیلی خسته شدم و ... (خلاصه عین بابایی حرف می زنی)

آه عزیزم با تو چقدر زندگی قشنگه ، چقدر خوب می تونی احساسم رو بفهمی ، چه خوب واکنش نشون می دی ، قربون اخم کردنات ، قربون نق زدنات ، قربون نگاه تعجب آمیزت.

پسرم چند روز دیگه 3 ساله می شه الهی 300 ساله شه.

دوستت دارم با تمام وجود

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)