محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

آقا محمدرضا و فاطمه خانم نفس مامان و بابا

جور دیگه نمی شه دید

1390/11/16 8:03
نویسنده : مامانی
168 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم می دونم تو هم مثل من غمگینی.

می دونی هرچقدر هم چشماهارو بشوریم بعضی چیزا جور دیگه دیده نمی شن فقط یه جورن یه جورن یه جور.

یه جور بد، یه جور غم انگیز؛

کاری از دست من و تو  بر نمی یاد الا دعا.

خدایا حمد و تسبیح تو می گویم از تو درمان درد همگان را می خواهم آن کودک گریان ، آن مادر پر تشویش، آن پدر شرمنده، آن جوان افسرده، آن پیر به خواری رسیده ....

خداجونم شکرت می کنم و وقتی بعضی صحنه ها رو می بینم نمی تونم هیچ چیزی برای خودم بخوام، چون خودم غرق نعمت می بینم.

خدایا هیچ کدوم بندهاتو به خودشون وامگذار، هیچ کس رو تنها نذار، خدایا اشک هیچ بچه ای الا به شوق نریزه، خدا هیچ مادری دلش نلرزه،  هیچ پدری شرمنده نشه، هیچ کس ناامید از درگاه تو برنگرده .

خدایا آه می کشم شاید دل آتیش گرفته ام کمی خنک بشه ، من یه آدمی که هیچ کاری از دستم برنمی یاد نمی تونم این موارد رو تحمل کنم خدایا تو که خالقشون هستی تو که مهربان و بخشنده ای تو که خدایی ، کمکشون کن.

الهی آمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان پارسا
17 بهمن 90 14:07
چی شده خانومی


دلم از نامردمی ها گرفته بود.
مامان پارسا
18 بهمن 90 7:49
خیلی خیلی قشنگ بود و درد دل خیلی از آدمها، منم زیاد به این مسایل فکر میکنم.ایشااله لب همه آدمها خندون باشه


انشاالله