محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

آقا محمدرضا و فاطمه خانم نفس مامان و بابا

بلند بلند فکر کردن

1390/11/23 9:10
نویسنده : مامانی
170 بازدید
اشتراک گذاری

جوجه خان

چشم بلبلی مامان

جمعه  وقتی داشتم اتاقتو تمیز می کردم اومدی سراغ اسباب بازی هات و بلند بلند داشتی فکر می کردی و می گفتی کدومشون بردارم به نظرم این به دردم می خوره.

قربون خودتو فکرتو نظرت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان دانیال
23 بهمن 90 9:34
وای خدای من. چه پسر با احساسیه این محمد رضا. خدا حفظش کنه


خدا همه نی نی هارو حفظ کنه الهی آمین
مامان پارسا
23 بهمن 90 9:37
سلام عزیزم من همیشه هستم شاید مطلب جدید نزارم ولی هستم به وبلاگ شما هم همیشه سر میزنم ماشااله اینقد مطالب قشنگه دوست دارم همیشه بهتون سر بزنم


دلم براتون تنگ شده بود، از مهد پارساجون چه خبر، عادت کرده یعنی بهتر بگم عادت کردین.
مامان پارسا
24 بهمن 90 9:10
لطف داری
فکر کنم من بیشتر عادت کردم یعنی هر روز صبح که میذارمش مهد توی راه برگشت خودم و توجیه میکنم کلی دلیل می آرم که کارم درسته و خودم و راضی میکنم.
ولی اون هنوز وقتی جدا میشه میگه "نه نه مامان "
طفلی عادت نداره گریه کنه ولی مربیش میگه خیلی خوبه اصلا اذیت نمیکنه راحت میخوره راحت می خوابه بازی میکنه

خدارو شکر