محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

آقا محمدرضا و فاطمه خانم نفس مامان و بابا

شروع صبح امروز(10/12/90)

1390/12/10 7:37
نویسنده : مامانی
159 بازدید
اشتراک گذاری

گل پسر مامان، صبح من دیدم تو یه چرخ دیگه بزنی می خوری به بخاری برای همین آروم بغلت کردم آوردمت اونورتر ، ولی تو بیدار شدی و چسبیدی به من که مامان نرو...

عزیز و آقاجون با من دعوا کردن که چرا صبح بچه رو می بوسی و بیدار می کنی...

اما من فقط نگران این بودم که خدای نکرده به بخاری نخوری.

خلاصه صدای گریه تو شروع صبح من شد.

دلم گرفت، آخه تو دنیای منی، همه تلاشم اینه که غم به دلت نشینه اونوقت تو اینطوری مثل ابر بهاری اول صبح گریه می کنی...

گلم فردا و پس فردا مامانی پیشت می مونه.

عزیزم، نفسم، گریه نکن.

هزار تا بوس

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)