محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

آقا محمدرضا و فاطمه خانم نفس مامان و بابا

همراهی کن

1391/4/17 9:44
نویسنده : مامانی
297 بازدید
اشتراک گذاری

ببین حالا همراهی نمی کنی

چهارشنبه نرفتیم جشن. ولی بعد از اداره رفتیم شهربازی بعدش هم پیتزا بعدش هم خونه خاله زهرا

ولی فرداش دماغ شما آویزون شد و بابایی از فرصت استفاده کرده و گفتش چرا بچه رو می بری شهربازی اونجا آلوده اس . غذای بیرون ...

خلاصه هی غر زد.

شایدم حق داشته باشه چون چند وقت بود که دیگه سرفه نمی کردی.

ببین مامانی من با همه خسته حاضرم باهات هر جا بخواهی بریم و خوش بگذرونیم ولی تو هم باید جنبه داشته باشی و سر حال باشی.

الان بابایی تا دو سه هفته اجازه پارک رفتنم بهمون نمی ده.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مانی محیا
17 تیر 91 10:19
اخی... ایشاله چیزی نیست.
مامان دانیال
18 تیر 91 9:16
الهی. می بینم که همه بابا ها مثل هم هستن. ما هم همیشه با هر بیماری دانیال از این حرف و حدیث ها داریم. حالا انشااله که چیز خاصی نیست و انشااله محمدرضا زود خوب میشه عزیزم.
نایسل
26 تیر 91 21:22
سلام عزیز دلم خوبی پسر نازت خوبه ؟ اره الهی دستش خوب باشه... ما که خواهر شانس نداریم محمد رضای ناز ببوس شاید حساسیت داره مثه من به هوی گرم خشک... برای همین تند تند مریض میشه