محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

آقا محمدرضا و فاطمه خانم نفس مامان و بابا

بازی کامژیوتری(به قول محمدرضا)

1391/1/22 10:03
نویسنده : مامانی
196 بازدید
اشتراک گذاری

راستی یادم رفته بود بگم  از دیروز

تو سرویس گریه می کردی نریم خونه بریم دانشگاه، همه همکارا خندشون گرفته بود، خلاصه بعد سرویس بردمت پارک، عینک آفتابیتو گم کردی، بستنی خریدیم ، به بابایی هم رنگ زدیم اونم اومد کلی بازی کردی تصمیم گرفتیم عصرا دوچرخه بیاریم تو پارک تا تو بازی کنی البته اگه حالش باشه که نیست ......

تو خونه  به کمک پیام جون کامپیوترتو راه انداختیم و چند تا بازی رایت کردیم تا زندگی الکترونیکی رو با بازی شروع کنی.

البته زیاد مورد استقبالت قرار نگرفت، فقط به پیام چسبیده بودی و می گفتی داداش پیام نری ها و تند تند میوه می خوردی بعدش هم دوچرخه رو  آوردی گفتی اینو برام دلس کن.

پیام جون دوستت داریم به ما بیشتر سر بزن کنکوری

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مسافران آسمانی
21 فروردین 91 9:48
خاله جون حق داری بگی مهد مال بچه هاست...همون بهتر که خوشت نیامد از بازی کامپیوتری...به شدت برای رشد ذهنت مضره و عادت بهش باعث کم تحرکی و افزایش وزنت میشه که نتیجش خدای نکرده به خطر افتادن سلامتیت میشه...البته دور از جونت خدا اون روزو نیاره...






خاله مهربون ممنون که به ما سر زدید، منم از اینکه جوجو خان بشینه پای کامیپوتر خوشم نمی یاد ولی دلم نمی خواد از بقیه عقب بمونه و کار با کامپیوترو به موقع یاد نگیره ولی اگه شما راه حل خوبی سراغ دارید منو راهنمایی کنید لطفا. بازم ممنون