عاشگتم
عمر مادر، عشقم، نفسم خاله جونات می گن چرا وبلاگ محمدرضا رو به روز نمی کنی، ممنونم از توجهشون و دوستشون دارم. می دونی مامانی کارام زیاده، سرم شلوغه . ولی هر لحظه ام پر از توه ، پر از خاطرات شیرین تو، پر از فکر با تو بودن نفسم "چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوبتر شد که دنیای من شدی" با تو می خندم و برای خندیدن بهانه نمی خواهم با تو تا دل ابرهای آسمون می پرم و برای پرواز نیازی به بال ندارم محمدرضا عاشقتم به خدا به قول خودت با تو کیف می کنم. یه عالمه عکس ازت انداختم ولی نمی دونم چرا آپلود نمی شه خاطراتت هم که هر کدوم یه عالمی داره و اونقدر بهم انرژی می ده که نگو امروز هم که با کلاه صدف بازی می کردی و بعدش هم از اون دی...