محمدرضا و پارسا در شهربازی
به پیشنهاد خاله رزی بعد از اداره رفتیم شهربازی ، با پارسا و خاله رزی به من و محمدرضا خیلی خوش گذشت تازه من کلی خریدم کردم. یه برادر یا یه خواهر برای محمدرضا فکرمو مشغول کرده آخه شور و هیجان محمدرضا با همراهی پارسا دیدنی بود اونقدر دوتاشون با هم قشنگ بازی می کردن و هوای همدیگه رو داشتن که نگو ولی خوب اینم یه فکری بود که اومد و رفت به بابایی نمی گم چون اون وقت اون می گه حالا به حرف من رسیدی ، محمدرضا خواهر و برادر می خوادا .... ...