منو ببخش
پسر گل من , چیه مامان مثل قبل پابه پات نمی دوه, تازه همش ازت می خواد کمکش کنی , دل منم برای اون روزا تنگ شده, اما غصه نخور ؛ خواهرت یه کمی که بزرگتر بشه , بازم می تونیم کارهای که قبلا می کردیم, جاهایی که قبلا می رفتیم رو تجربه کنیم. یه کم صبوری کن. اگه وسط بازی کردنات ، یا تو لحظه حساس کارتون , بهت می گم, با صدای بلندم می گم, محمدرضا به خواهرت سر بزن؛ محمدرضا گهواره خواهرتو تکون بده, محمدضا مگه تو توی اتاق نیستی پس چرا خواهرت گریه می کنه ؛ محمدرضا , محمدرضا ... یا وقتی بابا از سرکار برمی گرده , اول خواهرتو بغل می کنه تا من بتونم به کارام برسم و نمی تونه با تو بازی کنه , بیشتر کاراتو مجبوری خودت انجام بدی ,بیشتر شبا نمی رسم ...
نویسنده :
مامانی
9:49